۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

روزها می گذرند!

#مثل یک باتلاق!
تو می کوشی که بدون قید و بند باشی، رها باشی!
اما هر چه بیشتر تلاش می کنی بیشتر فرو می روی
وفقط می توانی انتظار معجزه ای را بکشی!

# و خدا روزی که حسادت را گناه اعلام کرد، تبدیل به بزرگترین قهرمان من شد!

# زندگی شروع می شود... شروع نمی شود .... می شود .... نمی شود ... می شود .... ..... .... ..... ...

# و نتیجه اینکه همیشه دوستم داری!
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
سانسور:

..... ......... ............. برنامه های اقتصادی دولت!

۱۳۸۷ مرداد ۱۸, جمعه

18 مرداد


هجدهم مرداد
 

رویا پردازی


# سرزمین خیال من ، مرا دوباره با خود ببر!
بی خیال شده ام! می خواهم دوباره خیال باف شوم!


#بچه ها به این فکر می کنند که اسیرند و انتقام اسارتشون رو با دست زدن به هر کاری می خوان بگیرند و    بزرگتر ها به این فکر می کنند که کجای کار اشتباه کردند؟!!!!!!!!


# فردا روز تولده اما دل و دماغ تولد گرفتن ندارم


#روزگار! چه به روز ما آورده ای (با گفتن این جمله احساس پیری می کنم)


# محبوبم! شاید برانی من و تو دنیا تفاوتی قائل شود، یا شاید سرنوشت و بیش از همه خودِ خدا!


سانسور:
- بازم دانشگاه، این دانشگاه مزخرف کی می خواد نمره های ما رو بده!