۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

پاییز در قزوین


بارها به این اندیشیده‌ام که پاییز با آن روزهای کوتاه، با آن رنگ‌های آشنا، با آن خنکای گاه دلچسب که تو را وا می‌دارد بعد از فصل تابستان، به یاد سرما تغییر لباس بدهی و با آن حس نوستالژیک مملو از سکون و سکوت و دلگیری، بسیار به
قزوین می‌آید.

از چهارراه ولیعصر قزوین که وارد بلوار شهید بهشتی شوید، از پارک که گذر کنید، از ترمینال اتوبوس‌های شهری و از آن محوطه متروک که رد شوید، از ابتدای دیوارهای باریک کانون توانا پیاده‌رویی آغاز می‌شود که چاله چوله زیاد دارد، سمت چپ پیاده‌رو درختان چناری در میان صف شمشادها خود را جای داده‌اند که شاید دیگر توجه شما را برنیانگیزند، اما چند روز بعد که برگ‌ریزان چنارها آغاز شد در یک بعد از ظهر، تنها و بدون کوله‌بار شروع کنید و با قدم‌های آرام از این پیاده‌رو گذر کنید خلوت بودن این پیاده‌رو، سکوت، نسیم پاییزی و برگ‌های رنگارنگی که زیر قدم‌های تو هر کدام نوایی می‌نوازند، تو را به حسی سرشار از خودت می‌برند، می‌توانی تفکر کنی، خیال ببافی، خاطرات گذشته‌ات را مرور کنی، راه بروی و همه زندگی‌ات را ببینی تا اینکه کوتاه بودن پیاده‌رو به یادت بیاورد که کجایی!*

حالا دیگر به میدان فلسطین رسیده‌ای اگر هنوز حس می‌کنی چیزی آن‌جا جا گذاشته‌ای می‌توانی فردا دوباره برگردی.

در کل باید بگویم اگر هرگز از پیاده‌روی مجاور کانون توانا (یا پیاده‌رویی مشابه آن)در یک بعد از ظهر پاییزی با شرایطی که گفته شد عبور نکردید، به هیچ وجه پاییز را حس نکرده‌اید.

* مدتی ست سرزمین سحرآمیز حس و حال بخشی از این پیاده‌رو را برهم زده یا به عبارت بهتر کوتاه‌ترش کرده اما اگر هاله پاییز تو را فراگرفته باشد متوجه آن هم نمی‌شوی.

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

رسانه ملي و مخاطبانِ از دست رفته ...

چند ماه پيش فضاي وب فارسي پر شده بود از اين عكس كه گويا نشان دهنده بخشِ حذف شده اي از كارتون محبوب هم نسلان من، "چوبين" بوده است. پاسخ به اين سوال كه چرا چند تصوير از يك كارتون، در يك مدت زمان كوتاه آنچنان نفوذي در وب پيدا مي كند كه از سايتهاي سرگرمي تا شبكه هاي اجتماعي و حتي سايتهاي خبري (+) بخشي از محتواي خود را به آن اختصاص مي دهند، ما را به سوي يافتن علل محبوبيت برخي شبكه هاي تلويزيوني به اصطلاح بيگانه در بين مردم رهنمون مي‌گردد.
هميشه به دليل كمبود امكانات و شرايط خاص مالي، بخش عمده‌اي از سرگرمي‌هاي مردم ما را برنامه‌هاي تلويزيوني تشكيل مي‌دهد. با توجه به عمر اين رسانه بايد گفت مدت كوتاهي ست كه تنوع برنامه و تعدد شبكه در رسانه ملي ايجاد شده است (البته اين مورد هم بسيار جاي بحث دارد)، براي سالهاي طولاني برنامه هاي تلويزيون ما خلاصه شده بود در دو شبكه با ساعتهاي پخش محدود. گذشته از آن صدا و سيما در اين مدت شيوه‌هاي مختلف اعمال سانسور (ابتكاراتي نظير زوم كردن‌، رنگي آميزي بخشي از تصوير، بريدن و ويرايش تصاوير و حتي ايجاد تغيير در روند داستان ) را امتحان نمود كه همه آنها براي مردم كاملا واضح و قابل تشخيص بود. همين قابل تشخيص بودن اعمال سانسور نوعي احساس تحقير شدن در مخاطب ايجاد مي‌كند كه حتي برخي آن را نوعي توهين تلقي مي كنند، از طرفي گرايش طبيعي هر انسان به كشف حقيقت موجود در پس پرده، خواست او را براي دانستن اصل ماجرا، بدون هيچ محدوديتي موجب مي شود.
("سري كامل سريال ... بدون سانسور!"، تبليغاتي از اين دست امروزه در اينترنت بسيار مشاهده مي شود)

با نگاهي ديگر مي‌توان ديد كه در تمام سالهاي فعاليت رسانه ملي به ندرت برنامه‌اي خصوصا از جنس فيلم و سريال با زبان اصلي و با زيرنويس از اين رسانه پخش شده است و مخاطبان عادت كرده اند برنامه هاي ساخت كشورهاي ديگر را هم به زبان خود بشنوند.

روند كند پيشرفت داستان و دنبال كردن پيوسته تنها يك ماجرا از آغاز تا پايان سريال هم يكي ديگر از مشخصه‌هاي سريالهاي ايراني است كه در برخي از سريالهاي كره‌اي و كشورهاي آمريكاي جنوبي هم ديده مي شود. (توضيح اينكه شبكه تلويزيوني MBC Persia با وجود پخش تقريباً به روز پرمخاطب ترين سريالها و فيلمهاي آمريكايي تنها توانسته است در بين عده‌اي از جوانان به محبوبيت برسد داستانها در اين سريالها به صورت اپيزودي است و داستان در هر قسمت به صورت مجزا و به سرعت پيش مي روند)

امروزه لازمه يافتن مخاطب عام، شناخت دقيق سلايق اوست، حالا با تركيب شاخصه هاي بالا اولين گزينه‌اي كه به ذهن شما مي‌رسد، چيست؟ فارسي 1
كار به جايي مي‌رسد كه مسئولين امر مجبور مي‌شوند با ارسال پارازيت و مسدود كردن اين شبكه جلوي گرايش خانواده‌ها به آن را بگيرند كه البته اين كار هم با توجه به موارد بالا نتيجه مطلوب آنها را در پي نخواهد داشت.
نهايتاً مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه اين گرايش گسترده به سمت شبكه هاي ماهواره اي در واقع حاصل تربيت مخاطب در رسانه ملي است.

----------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن.1 ضعفهاي رسانه ملي بسيار بيشتر از اينهاست.
2. شبكه اي مانند فارسي 1 هم چون براي مخاطب ايراني برنامه پخش مي كند، دست به اعمال سانسور مي زند و به زودي ببينندگان قسمتهاي سانسور شده آن سريالها را هم كشف كنند.
3. خانواده اي را مي‌شناسم كه هفته اي يك بار جهت ديش ماهواره خود را تغيير مي‌دهند تا قسمتهايي از سريالهاي مورد علاقه شان كه به علت مسدود شدن شبكه در دسترس نيست ببينند.