" بیماری گناهان را محو می کند"
پس من هم خدا رو شکر می کنم که در حال حاضر به این بیماری دچارم.
دچار یعنی عاشق!
" بیماری گناهان را محو می کند"
پس من هم خدا رو شکر می کنم که در حال حاضر به این بیماری دچارم.
دچار یعنی عاشق!
از همه جای مدرسه می تونسی فلش ها و راهنما هایی رو ببینی که به اونجا منتهی می شد
روی فلش ها نوشته شده بود "به طرف عشق آباد" هه! خنده دار بود و کودکانه اما قشنگ!
هر کسی یه چیزی روی اون دیوار داشت. یه خاطره از یک لحظه! یا یک لحظه از یک خاطره!
هیچ کس مارا به خاطر اون مآخذه نمی کرد اگر هم چیزی می گفتند یه جواب ساده وجود داشت"کار اون شیفتی هاست" حتما اونا هم همین رو می گفتند
برخورد معلم ها باهاش متفاوت بود بعضی ها بعد از دیدنش می رفتند تو فکر!
بعضی ها هم بعد از دیدنش شروع می کردند با بچه ها راجع به موضوعاتی غیر از درس حرف می زدند
نمی دونم حالا که دیگه اونجا مدرسه نیست چه بلایی سر اون دیوار اومده ولی ما تا وقتی توی اون کلاس بودیم نذاشتیم کسی خرابش کنه
شب جولوی تلویزیون خوابم برد (از شب نگو از صبح امروز شروع کن!)
آهان!
نمازم قضا شد خواندم دویدم رفتم سر کلاس چند تا خیط کاشتم ولی آخرش امیدوارکننده بود آواز هم خواندم تشویق هم شدم مورد انتقاد هم قرار گرفتم!
خوشحال! توی خیابون تصادف شده بود من که ندیدم از جمع کثیری که اجتماع کرده بودند ، نه فقط من ،بلکه همه کسانی که با من در تاکسی بودند این نکته را استنباط کردند (خوشحالی خراب شد)
ظهر یک نفر با ظاهری که مشخص بود ترسیده ، آمد با صدای لرزان گفت:"بهش بگو اگه یه بار دیگه برای من Off نامربوط بذاره من می دونم و اون" ناهارم هم قضا شد
تلفن زنگ زد ؛ خوشحال؛ رئیس حوزه هنری کلی ازم تعریف کرده!
واقعاً هم آدم "کار-درستی" هست البته اینو به این خاطر نمی گم ها ، از وقتی که دیدمش این حس بهم دست داد
دیگه خوابم میآد BYE
There were too many eyes
Too much passion
Too many chances
Too many rainy days
Too many words
Too many projects
Too many…..
But still there was something too
No I can’t explain it no
Now?
No regrets
Even I don’t want something to please me
So don’t say it is not predictable
Try to take advantage of being on your own
Too many things have changed
Yes about my mind too
From the moment that I saw those 3 sisters
And again I want to sing it so loud and so clear
No regrets
And no matter
Another 14th February is going to be spent alone
آهنگی به اسم A moment in a million years از گروه آلمانی Scorpions با شعر و آهنگ Klause Meine
اگه دوست دارید برای Download روی اسم آهنگ راست کلیک کنید و Save Target As رو انتخاب کنید
شعر آهنگ رو با ترجمش اینجا می ذارم من یه مترجم حرفه ای نیستم اگه فکر می کنید ایرادی توی ترجمه ی من هست حتما بهم بگید
اینم کپی رایت ©
A moment in a million years
| نورها به آرامی در حال محوش شد نند کس دیگری نیست تنها من هستم وتو هیچ چیز عوض نشد چهره تو را در بین جمعیت می بینم انگار همه را همچون تو می دانم برای همه عمرم ای کاش این شب می توانست تا ابد ادامه یابد اما وقت رفتن است دیدم که می خندی و دیدم که گریه می کنی همه برای یکی و یکی برای همه هیج جیز عوض نشد اصلا آواز خواندن تو در ذهن می پیچید و از سر تا نوک پا مرا سرد می کرد چه شب باشکوهی برای من می توانست تا ابد ادامه یابد اما زمان رفتن است لحظه ای در یک میلیون سال تمامی چیزی است که برای تو دارم لحظه ای در یک میلیون سال برای اینکه رویاهایی را به حقیقت بدل کنیم لحظه ای که فراموش نخواهم کرد تا روزی که بمیرم لحظه ای در یک میلیون سال که زندگی نامیده می شود اتوبوس بیرون در منتظر است برای اینکه به جاده بزند و یک بار دیگر من تورا پشت سر جا بگذارم من امشب به دنبال رویایی دیگر هستم و زمانی که تو در خانه ای من بسیار از تو دور خواهم بود ای کاش این شب می توانست تا ابد ادامه یابد اما زمان رفتن است لحظه ای در یک میلیون سال تمامی چیزی است که برای تو دارم لحظه ای در یک میلیون سال برای اینکه رویاهایی را به حقیقت بدل کنیم لحظه ای که فراموش نخواهم کرد تا روزی که بمیرم لحظه ای در یک میلیون سال که زندگی نامیده می شود |