ادبیات به شدت طعم زندگی می دهد، اصلا ادبیات خود زندگی ست. مملو است از تجربیاتی که ما را در زندگی کمک میکنند و به طور روزمره اتفاقاتی هم برای ما پیش میآیند که ما را بیاد داستانها می اندازند.
چند روزی است که به یاد داستان Birthday party (جشن تولد) "کاترین براش" افتادهام. خوشبختانه متن اصلی این داستان کوتاه که برای اولین بار در 1946 در هفتهنامه نیویرکر منتشر شده است را به راحتی می توان در وب پیدا کرد، مثلا اینجا (پیشنهاد میکنم اگر فرصت دارید حتماً متن اصلی داستان را بخوانید) اما ترجمه ای از این داستان را به قلم محمد وجدانی میتوانید اینجا بخوانید.
بخوانید کوتاه است.
.
می خواستم شرحی درباره این داستان و اختلاف در چیزهایی که ما می پسندیم، نوع رفتار ما در مقابل دیگران و محیطهای خاصی که برای ما سنگین هستند و مردمی که حضورشان ما را خجالت زده می کند، رفتار صحیح ما و چیزهای دیگر بنویسم اما حالا فکر می کنم همین که تلخی این داستان را چشیده باشید و درک کرده باشید کافی است، این هم یکی دیگر از معجزات ادبیات است.
...