۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

زندگی!

اینو مطمئننم توی یه آهنگی شنیدم اما حوصله ندارم فکر کنم و بگم کدوم آهنگ یا از کی بود!

فقط آدم گاهی با خودش فکر می کنه. نه نه! فکر نمی کنه

آدم گاهی خودش رو در پی رویایی به آب و آتش می زنه، برنامه ریزی می کنه، انرژی میذاره، وقت میذاره. اما وقتی بهش رسید می بینه واقعاً اونطوری که فکر می کرد نیست.

نه نیست به همین راحتی!

حالا باید چیکار کنه می تونه مستاصل بشه و خودش رو به دنیایی از سرخوردگی و انزوا بفرسته، یا می تونه فردا رو روز دیگه ای بدونه واسه یه زندگی جدید!

اما زندگی فرا تر از این شعار زدگی هاست. زندگی چند خط پند آموزی نیست که تو سایت ها یا کتابا می خونیم. زندگی داستان یه فیلم نیست. و قلمرو تو تنهای تنها مال تو نیست هزاران هزار عامل ممکنه وجود داشته باشه که دست تو نیست و تو به اونا وابسته ای.

و تو، تو خدا نیستی. تو خدای زندگی خودت نیستی، تو پایان داستانت را نمی دونی، تو فقط تویی فقط تلاش می کنی اوضاع رو کنترل کنی گاهی موفقی و گاهی نه! خوش شانس یا بد شانس!

زندگی، زندگی ست.

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

آیا بی جواب می ماند؟

شاید در آغاز یعنی از زمانی که بچه هستیم هم به دنبال پاسخ این سوال هستیم. اما اون موقع متوجه نیستیم، اندکی بعد در جستجوی آن حرکت می کنیم تا بدانیم: "من کی هستم؟" اما مدتی که گذشت درگیری با مسائل روزانه، دلخوش کردن به پاسخ های انسانهای پیشین، ترس و بیخیالی ما را از ادامه این جستجو محروم می کند. در حال گذران زندگی روزمره همیشه به این می اندیشیم می دانیم که هنوز پاسخش را نیافته ایم اما دیگر تلاشی برای یافتن این پاسخ نخواهیم کرد. شاید هم به این تنیجه برسیم که سوال، اشتباه است. اما این هم گاهی برای راضی کردن این ذهن نا آرام کافی نیست.

این موضوع نه به دین مربوط است، نه به روانشناسی، نه علوم انسانی، نه علم. و تنهای تنهای به خودِ انسان مربوط می شود تنها سوالی که پاسخش را باید خودت بیابی. فقط خودت و به نتایج دیگران اکتفا نکنی!

سرت را روی بالش بگذار، جاده هر لحظه پیش پایت گشوده است.