۱۳۸۵ مهر ۲, یکشنبه

The place where sometimes it rains

 



امروز گذشت


نشد که بنشینیم باز حرف بزنیم


اما گفتی می نویسی


و نوشتی که می نویسی


و ...


و من سراپا گوشم


و چشمم


برای شنیدن


و خواندن ِ


یک پیام


از جایی که گاهی هوا بارانی ست.


در انتظار ِ رنگین کمان


 


محبوبم! منتظرم.حتی نگاه کردن به دستخط تو قلبم را به تپش وا می دارد.


 


 


 


پی نوشتهای بی ربط:


۱.آغاز سال تحصیلی جدید رو به همه تبریک می گم.


۲.آخ جون! قراره حداقل یک ماه ناهار نخوریم.


۳.هفته ی دفاع مقدس گرامی باد.

۲ نظر:

نیما گفت...

مرسی...امیر جان لذت بردم.
موفق باشی.

آزاده گفت...

منم خیلی وقته منتظر خواندن یه پیامم!ولی...
میدونم که میاد و بهم سر میزنه،اما!نمی نویسه...وای از دریغ هایی که از هم میکنیم....وای