۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

جوهر سانسور و "لودویکو کاستل وِترو"

از میان تمام منتقدان ادبی دوره رنسانس که در قالب کلی نقد ادبی تقریباً با یکدیگر موافق بودند، "لودویکو کاستل وِترو" ضمن اینکه عقاید هم عصرانش را پذیرفته بود، در زمینه منشاء الهام شاعر و هدف نهایی شعر گفتن ایده های بدیعی داشت که برای کسانی که به بدیهیات آن زمان معتقد بودند خوش‌آیند نبود و همین ایده ها برای او دردسرساز شد. آنچه در زیر آمده است به صورت مختصر داستان انتشار کتاب او را بازگو می کند که پایان جالبی دارد:
(متن انگلیسی از کتاب تاریخجه کوتاهی از نقد ادبی نوشته ورنون هال)

...
Yet he was an original mind in an age when originality was dangerous. Though this had nothing to do with his critical theories, he was arrested by the Inquisition, escaped by night, and fled out of Italy. He wrote his great book in exile. the first edition was put on the Index of Prohibited Books and all copies were burned. The second, carefully revised by a friend, met slightly better luck. It was merely required that it be expurgated before being considered safe. As a result most copies one comes across have numerous passages carefully crossed out in ink. But time has played a trick on the censors. The ink has faded. Now all the "heretical" passages are easily read.

(A Short History of Literary Criticism by Vernon Hall)

... در دوره ای که داشتن ذهنی مبتکر و بدیع خطرناک محسوب می شد، او دارای ذهن بدیعی بود اما به هر حال این خطر نتوانست تاثیری روی نظریه های منتقدانه او بگذارد. او توسط مأمورین تفتیش عقاید دستگیر شد. اما سپس با استفاده از تاریکی شب گریخت و به خارج از ایتالیا فرار کرد. او کتاب با اهمیت خود را در تبعید نوشت. اولین ویرایش این کتاب در فهرست کتاب های ممنوعه قرارگرفت و همه نسخه های آن سوزانده شد اما ویرایش دوم آن که توسط یکی از دوستان او با دقت مورد تجدیدنظر قرار گرفت با خوش اقبالی روبرو شد به این صورت که تنها لازم بود قبل از اینکه کتاب به عنوان کتابی بی خطر مطرح گردد بخشهایی از آن حذف شود، در نتیجه ی این کار بیشتر نسخه های این کتاب پس از بیرون آمدن بندهای بیشماری داشت که با دقت و به وسیله جوهر خط زده شده بودند. اما زمان حیله‌ای در برابر سانسور عرضه کرد و جوهری که این نوشته ها را پوشانده بود هم اکنون محو شده است. حالا تمام بندهایی که "بدعت گذاری" نام داشتند به آسانی قابل خواندن هستند.

۱ نظر:

Unknown گفت...

براي امير گرامي، به پاس بودن هاش، دكلمه هاي عبدالكريم سروش را بخوانند از ديوان شمس...