۱۳۸۴ بهمن ۲۷, پنجشنبه

ریشه Root

نوشته ی امروز‌ِ من  بازگشت به ریشه های وبلاگ نویسیت قبل از هر چیز از تمام کسانی که این را به یادم انداختند تشکر میکنم


شب جولوی تلویزیون خوابم برد (از شب نگو از صبح امروز شروع کن!)


آهان!


نمازم قضا شد خواندم دویدم رفتم سر کلاس چند تا خیط کاشتم ولی آخرش امیدوارکننده بود آواز هم خواندم تشویق هم شدم مورد انتقاد هم قرار گرفتم!


خوشحال! توی خیابون تصادف شده بود من که ندیدم از جمع کثیری که اجتماع کرده بودند ، نه فقط من ،بلکه همه کسانی که با من در تاکسی بودند این نکته را استنباط کردند (خوشحالی خراب شد)


ظهر یک نفر با ظاهری که مشخص بود ترسیده ، آمد با صدای لرزان گفت:"بهش بگو اگه یه بار دیگه برای من Off نامربوط بذاره من می دونم و اون" ناهارم هم قضا شد  


تلفن زنگ زد ؛ خوشحال؛ رئیس حوزه هنری کلی ازم تعریف کرده!


واقعاً هم آدم "کار-درستی" هست البته اینو به این خاطر نمی گم ها ، از وقتی که دیدمش این حس بهم دست داد


دیگه خوابم میآد  ‌‌BYE

۱۰ نظر:

قناری گفت...

سلام
حالتون چطوره؟؟؟
وبلاگ جالبی داره
خیلی دوست دارم به من هم سر بزنی و تبادل لینک کنیم
منتظر جوابت هستم
شب خوش
پیروز موفق سربلند و عاشق باشی
بای

مریم گفت...

سلام...........وبلاگتون واقعا جذاب و جالبه..........
امید وارم موفق باشید........

معصومه گفت...

سلام
راستش من اصلا نتونستم با این متن ارتباط برقرار کنم
این که گفتی یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

رها - اتاق آبی گفت...

سلام. این اتفاقات یک روز بود؟ یه خورده گنگ بود و من کاملا متوجه توالی اتفاقات و یا نوع آن ها نشدم. راستی من امروز به یک لینک جالب برخوردم. اون رو اینجا می گذارم چون فکر کنم دوست داشته باشید ... باز هم گیتار و این بار ایران .. http://www.guitar4all.com/archives/000402.html ... موفق باشید

ساناز گفت...

سلام امیر عزیز.
ممنون که اینقدر بهم لطف داری و با دقت و حوصله نوشته هامو می خونی.
داشتن همسایه ای مثه شما واسم افتخاریه.


ريز خون شقايق را
هنوز قطره خوني به جام دل دارد
هنوز سايه ‌ي تنهائيش پر از اندوه
كنار كهنه ديوار زندگي جاريست ...
بنوش خون شقايق را
بنوش نوشت باد
چه قطره ها كه ز خون دلش چكيده
و صد هزار شقايق به دشت رويانده است
نشانه هاي سخاوت نشانه هاي كاسه ‌ي پر
وضو بگير به يك قطره خون باقي او
نماز واجب خود را به اين وضو بگذار !

آنی ویلجت گفت...

ببینم چه کلاسی میری که توش آواز میخونی؟

آنی ویلجت گفت...

به روز کردم...

آنی ویلجت گفت...

تا حالا عاشق شدی؟

maryam گفت...

سلام.......
یه پیام دیگه میذارم براتون.....
این متننتون عالیه.در واقع باید وبلاگ نویسی همین تور باشه جناب صدرایی.نمی خوام به بقیه دوستان توهین کنم.نوشتن اشعار اونم در کل صفحه یک کمی لوس و تکراریه......امید وارم روندتون رو ادامه بدید.....در کلاس موسیقی هم موفق باشید

آنی ویلجت گفت...

ازم دزدی کردن امیر..............
مخم داره سوت می کشه!!!
به وبلاگ سیاوش :http://www.siavash-saed.blogfa.com/
برو تا ببینی چه جنایتی کرده!
جالبش اینجاس خودش گفته کپی برداری از وبلاگش پیگرد قانونی داره...
ولی شاید من دیگه نیام...